به یادگاری ها هستم
وابسته به نوشته ی خرچنگ قورباغه صمیمی ترین دوست بچگی هایم روی مقنعه دوم راهنمایی، وابسته ی دستخط ناظم مدرفروش مکس منسه
که به جرم صدا دار بودن خنده ام، دویدن در حیاط مدرسه ، زل زدن به دیوار
هنگام تدریس ریاضی ، حرف زدن با راننده سرویس پدر و مادرم را خواسته بودند
مدرسه ، وابسته به دستخطی که
سال آخر از هم دوره ای هایم جمع کردم...
وابسته به هر چیزی که یادی از گذشته ام زنده کند !
گفتم اینجا را ارغوان بسازد که به احترام یادگاری بودنش مثل هزار وبلاگ قبلی نابود نکنمش... مثل هزار تای قبلی سه پست اولش را